ماء معین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

معرفت و بصیرت

10 بهمن 1402 توسط رقيه جعفرپور

قالَ صاحب العصر(علیه السلام) :

الحَقُّ مَعَنا، فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا.
حقانیّت و واقعیّت با ما اهل بیت رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم می باشد و کناره گیری عدّه ای، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد، چرا که ما دست پرورده های نیکوی پروردگار می باشیم; و دیگر مخلوقین خداوند، دست پرورده های ما خواهند بود. 

 

 

 

 

بحارالانوار: ج 53، ص 178، ضمن ح9

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

حدیثی از امام حسین علیه السلام در مورد پرهيز از خيانت و مكر و نيرنگ‏

21 مرداد 1402 توسط رقيه جعفرپور

 
«إِنّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ كُلّ غِشّ وَغَلّ وَدَغَلٍ».

امام حسين (ع) فرمود: «شيعه ما كسى است كه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مكرى پاک است».

 نظر دهید »

حدیث

22 مهر 1401 توسط رقيه جعفرپور

حدیث

 نظر دهید »

ابتلاء به نعمت ها

14 شهریور 1399 توسط رقيه جعفرپور


امتحانات الهی همیشه به وسیله سختی ها  نیست، بلکه گاه خدا بندگانش را با نعمت و خوشی ها آزمایش می کند، چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ نَبلُوَکُم بِالشَّرِّ وَ الخَیرِ فِتنهً»: (ما شما را به وسیله بدی ها و خوبی­ها امتحان می کنیم).(سوره انبیاء آیه35)خیرات در اینجا همان الطافی است که مقدمه ای برای عذاب دردناک الهی است و افراد عصیان گر آن چنان غرق در ناز و نعمت خداوند می شوند که از آفریدگار غافل و نسبت به ارزش های واقعی بی توجه و در برابر دیگران متکبر گشته و با حالتی  این چنین خود را برتر و خوشبخت می شمرند تا آن که ناگاه چنگال مرگ گریبان آنان را می گیرد، رابطه رویایی آن ها را با تمامی دارایی ها و دلبستگی ها قطع می کند و در حالی که همه درهای امید به روی آنان بسته شده به مجازاتشان می­رسند. این ها افرادی هستند که لحظه ای به سوی خدا رو نکرده و تمامی زندگی خویش را با سرکشی و نافرمانی گذرانده اند، در حالی که سلامتی، رفاه، توانایی مالی، دوری از بلاها و غصه ها در تمامی لحظاتشان به چشم می خورد.

فرزندان
اولین مورد از موارد ابتلاء به نعمت ها، فرزند است؛
خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که، همواره به فرزند خود عشق می ورزد و اورا دوست می دارد، ولی گاها این علاقه رو به افراط رفته و پدر و مادر را مرتکب گناه می کند، به گونه ای که برای خوشبختی فرزند خود تن به هر کاری می دهند و حتی ممکن است حقی را زیر پا گذاشته و حلال خدا را حرام کنند، به همین خاطر قرآن کریم به انسان ها هشدار داده و گوشزد می کند نعمت فرزندی که خداوند به شما داده فقط  وسیله آزمایش شماست و نباید به خاطر آن دچار گناه و غرور شوید: «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَة»؛ (اموال و فرزندانتان فقط وسیلة آزمایش هستند).(سوره تغابن آیه15) در بعضی از آیات تنها سخن از عداوت بعضی از همسران و فرزندان نسبت به انسان به میان آمده است، امادر این آیه سخن از همه فرزندان و اموال است، که وسیله آزمایش انسانند. در واقع خداوند برای تربیت انسان، دائما او را در کوره های داغ امتحان قرار می دهد، و با امور مختلفی او را می آزماید، اما این دو (اموال و فرزندان)، مهم ترین وسایل امتحان او را تشکیل می دهند؛ چرا که جذبه اموال از یک سو، و عشق و علاقه به فرزندان از سوی دیگر، چنان کشش نیرومندی در انسان ایجاد می کند که، رضای خدا از رضای آن ها جدا می شود و انسان سخت در فشار قرار می گیرد.تعبیر انما که در این آیه به کار رفته اشاره به همین موضوع دارد.(تفسیرنمونه،ج24،ص218) به همین دلیل، در روایتی از امام على‏(علیه‏السلام) در این زمینه آمده که مى‏فرماید: «لَا یقُولَنَّ أَحَدُکُمْ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ مَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ یخْتَبِرُهُم بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِیتَبَینَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِی بِقِسْمِه؛  کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم! چه هیچکس نیست مگر اینکه در فتنه‏اى است، لیکن آنکه پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده [به خداوند] پناه برد که خدای سبحان فرماید: «بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است» و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى، و خشنود از آنرا آشکار نماید.».

هم­چنان که خداوند، امتحان بزرگ و بی نظیری برای حضرت ابراهیم (علیه السلام) پیش آورد: امتحانی که قرآن در خصوص آن فرمود: «إِنَّ هذا لَهُوَ البَلاءُ المُبین»: (به راستی این امتحان آشکاری است، امتحانی که سلم محض بودن ابراهیم و فرزندش را در فرمان خدا بر ملا ساخت. چرا که خداوند در دوران پیری به او دو پسر داد به نام های اسماعیل و اسحاق چنانچه خود فرمود: «أَلحَمدُلِلّه الَّذی وَهَبَ لِی عَلَی الکِبَرِ إِسمعیلَ وَ إِسحَقَ»:(ابراهیم آیه39) و وقتی که ابراهیم به حد تلاش و کوشش رسید آن امتحان پیش آمد و ابراهیم پی در پی خواب دید که فرزندش را سر می برد، که در نهایت برای اطاعت فرمان خداوند این خواب را عملی نمود و اسماعیل را به قربانگاه برد. چون خواست او را قربانی کند ندایی آمد که: ای ابراهیم! حقا که خواب خویش را راست کردی و به مرحله عمل آوردی ما نیکو کاران را همینطور پاداش می دهیم. یعنی مشیت الهی بر این بود که فقط ابراهیم را بیازماید تا سلم محض بودن او بر همگان آشکار شود.

آیه فوق که فرمود: «وَاعلَمُوا إِنَّمَا أَموَالُکُم َو أولَادُکُم فِتنَهٌ وَ إِنَّ اللهَ عِندَهُ أَجرٌ عَظیمٌ» (و بدانید که اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند و پاداش بزرگ تنها نزد خداوند است)، ظاهراً این آیه تتمه مطلب آیه قبلی است و معلوم می شود بعضی ازمسلمانان اسرار سیاسی و جنگی مسلمانان را نزد مشرکان فاش می کرده­اند و خداوند آنها را از این کار منع نموده و می­فرماید: اگر شما این کارها را برای این می­کنید که مشرکان در مکه به اموال و اولادی که آنها را ترک نموده­اید، و به مدینه آمده­اید، تجاوز ننمایند، در این صورت بدانید که این دارائیها و اولاد شما جز فتنه­ای نیستند که خداوند شما را با آنها می­آزماید و بدانید که اجر عظیم در نزد خدای سبحان است و این پاداش بالاتر از دارائیهایی است که از جهت از دست دادن آنها نگران و بیمناک هستید. چرا که (فتنه) به معنای گرفتاریهایی است که جنبه آزمایش دارد، می فرماید: اموال و فرزندان وسیله آزمایش شما هستند، چون این دو نعمت از زینت­های جذاب زندگی دنیاست و نفس آدمی به سوی آن دو آن قدر تمایل می­یابد که به کلی از آخرت و یاد پروردگارش غافل می­شود، در حالی که اجر عظیم در نزد خداست، پس مبادا در اثر شیفتگی به مال و واولاد در جانب خدا کوتاهی کنید و از او غافل شوید[1]. بنابراین اولاد و فرزندان از آن جهت وسیله ابتلاء انسان محسوب می­شود که، علاقه و دلبستگی افراطی به آن مانع تشخیص درست هدف و فراموشی آخرت خواهد شد، و در نتیجه انسان را از رسیدن به سعادت و رستگاری باز خواهد داشت.

 




 نظر دهید »

پنجمین مورد از مواد امتحانی:بیماری

12 آبان 1398 توسط رقيه جعفرپور

یکی دیگر از انواع ابتلاء به سختی ها و مشکلات، بیماری و درماندگی بر اثر آن است که خود عاملی برای رشد و بالندی کمالات انسانی می باشد.

لذا به همین جهت است که خداوند گاهی انسان‌ها را با سختی‌ها، بیماری‌ها می‌آزماید و بعضی از افراد در این آزمایش راه کفر و گناه را می‌روند و برخی از این فرصت استفاده کرده و راه بندگی و عبودیت را می‌پیمایند.. امام صادق علیه السلام در مورد نقش بلا در رشد و کمال یابی انسان تذکر داده و می فرماید:«إِنَّ فی الجَنَّهِ مَنزِلَهً لا یَبلُغُها عَبدٌ إِلّا بِالإِبتِلاءِ فی جَسَدِهِ»:(در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود).

حضرت ایوب علیه السلام و بیماری سخت او که در سوره «ص» به آن اشاره شده، نمونه‌ای از آزمایش انسان‌ها به بیماری است.در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) درباره بلای حضرت ایوب آمده است: «وَ یُجَاهُ بِصَاحِبِ البَلَاءِ الّذِی قَد أصَابَتهُ الفِتنَهُ فیِ بَلَائِهِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ شَدَّدتَ عَلَیَّ البَلَاءَ حَتَّی افتُتِنتُ فَیُؤتَی بِأیُّوبَ فَیُقَالُ أ بَلِیَّتُکَ أشَدُّ أو بَلِیَّهُ هَذَا فَقَدِ ابتُلِیَ فَلَم یُفتَتَن»، (فردای قیامت) شخص بلا دیده‌ای را می‌آورند که به خاطر بلا در فتنه افتاده و گناه کرده است می‌گوید: ای خدا بلاء بر من سنگین شد به گونه‌ای که در فتنه و گناه افتادم. سپس حضرت ایوب علیه السلام را حاضر کرده و به آن شخص می‌گویند: آیا بلای تو سنگین‌تر بود یا بلای حضرت ایوب علیه السلام؟ او بیشتر از تو بلا دید، ولی در فتنه و گناه نیفتاد.» همچنین آن امام بزرگوار بار دیگر به جنبه تربیتی ابتلاء در بیماری اشاره کرده و می فرماید:«قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقیمَةِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً.»: رسول خدا فرمودند: (حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می‌کنند. مومن هم به واسطه‌ی بیماریها و دردها کج و راست می‌شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی‌انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی‌رسد، تا این‌که مرگش به سراغش می‌آید و کمرش را در هم می‌شکند). در اینجا بیماری وسیله آزمایش و تعالی مومن دانسته شده، به گونه ای که، اگر همراه با صبر و تحمل باشد، او را در نیل به کمال و سعادت واقعی و جایگاه ویژه اش در نزد خداوند، یاری خواهد نمود.

(کافی،ج2،ص258)

(بحارالانوار،ج12،ص341) 

 نظر دهید »

چهارمین مورد از مواد امتحانی:جنگ و جهاد

07 مرداد 1397 توسط رقيه جعفرپور

خداوند متعال در سوره محمد(صلی لله علیه و آله و سلم)، آیه4، جنگ را سبب آزمایش افراد معرفی کرده، می فرماید: «وَ لَو یشاءُ اللّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْضٍ»؛ (و اگر خدا می خواست، از ايشان انتقام میکشید، ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد). صاحب تفسیر نمونه در توضیح این آیه می نویسد: «اگر خدا می خواست می توانست به وسیله صاعقه¬های آسمانی، زلزله ها، تندبادها، و بلاهای دیگر، مسلمانان را یاری می کرد تا بر دشمن چیره شوند، ولی در این صورت دیگر میدان ابتلاء و آزمایش تعطیل می شد اما خدا می خواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر، بیازماید»: «وَلکنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکمْ بِبَعْضٍ».

این در حقیقت فلسفه جنگ و نکته اصلی درگیری حق و باطل است، در این پیکارها، صفوف مومنان واقعی و آن ها که اهل عمل اند از اهل سخن، جدا می¬شوند، استعدادها شکوفا می گردد، و نیروی استقامت و پایمردی زنده می شود، و هدف اصلی زندگی دنیا که آزمودگی و پرورش قدرت ایمان و ارزش های دیگر انسانی است، تامین می گردد.اگر مومنان کنار می نشستند، و سرگرم زندگی تکراری روزانه بودند، و هر موقع گروه مشرک و ظالمی قیام می کرد، خداوند با نیروی غیبی و از طریق اعجاز، آن ها را در هم می کوبید، جامعه ای بی ارزش، خمود، سست، ضعیف و ناتوان به وجود می آمد، که از ایمان و اسلام نامی بیشتر نداشت.

نمونه هایی از این آزمایش¬ها در میدان¬های جنگ عبارتند از:

آزمایش مسلمانان در میدان احد(آل عمران 139-179)

آزمایش مسلمانان در جنگ احزاب(احزاب آیه11)

در سوره احزاب که به توضیح جنگ خندق می پردازد، سخن از آزمایش سخت مومنان به میان آورده و می¬فرماید: «هُنالِکَ ابْتُلی الْمُوءْمِنُون وَزُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدیداً»: (آنجا [بود كه‏] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند)

 نظر دهید »

سومین مورد از مواد امتحانی:کاهش در اموال و جان ها و ثمرات

10 خرداد 1397 توسط رقيه جعفرپور

ادامه »

 نظر دهید »

ابتلاء و امتحانات الاهی

07 مهر 1396 توسط رقيه جعفرپور

ادامه مطلب قبل:

دومین  مورد از مواد امتحانی، گرسنگی است:

و این کاری است بسیار دشوار. گاهی عواملی چون خشک سالی و قحطی و گرانی سبب می شود که عده ای با کمبود مواجه شوند و ناچاراً گرسنگی را تحمل نمایند و برای رفع گرسنگی خود هر خلافی را مرتکب نشوند و با نیروی ایمان، صبر پیشه کنند تا از این امتحان الهی سرافراز بیرون آیند، چرا که از همان ابتدا در سایه ایمانی که به خداوند و وعده های او دارند، می دانند که این ها ابتلا و امتحان الاهی است تا میزان صبر و تحمل آنان را محک بزند. همچنان که قرآن کریم می فرماید: :«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ و…»:(قطعا شما را با چیزی از ترس و گرسنگی می آزماییم).(بقره/155)

 و

سومین مورد؛ مال و ثروت است:

یکی از مهم‌ترین وسایل آزمایش مال و ثروت است، چنانچه قرآن کریم می‌فرماید:«وَ اعلَمُوا أنَّمَا أموَالُکُم وَ أولَادُکُم فِتنَۀ» (بدانید که شما را اموال و فرزندان، فتنه و ابتلایی بیش نیست). (انفال/28)

شیخ صدوق در کتاب خصال از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «مَا بَلَا اللهُ العِبَادَ بِشَیءٍ أشَدَّ عَلَیهِم مِن إِخرَاجِ الدَّرهَمِ»، یعنی سخت ترین آزمایش خداوند از نظر بندگان صرف مال است. صاحب تفسیر صافی ذیل آیه «لَتُبلَوُنَّ فِی أموَالِکُم و أنفُسِکُم…»، (شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد)( آل عمران، 186)، می‌نویسد: «فِی أموالِکُم بتکلیف الإنفاق و ما یصیبه من الآفات وَ أنفُسِکُم بالجهاد و القتل و الأسر و الجراح و ما یرد علیها من المخاوف و الأمراض و المتاعب»:(یعنی خداوند شما را در اموالتان امتحان می‌کند به تکلیف انفاق و به آن چه که آفات و بلایا به نفستان می‌رسد مثل جهاد، قتل، اسارت، جراحت، امراض و غیر این‌ها)، چرا که  نقص من الاموال همان از دست رفتن نعمت، والانفس بیماری و پیری و مرگ ، الثمرات مرگ فرزندان است چون فرزند را ثمره و میوه دل خوانند، و امام رضا(علیه السلام) نیز  در تفسیر این آیه فرمودند: «فی اموالکم بإخراج الزکوه و فی أنفسکم بالتواطین علی الصبر»): خداوند با اموالتان به پرداخت زکات و نفستان به صبر امتحان می‌کند).

 1 نظر

ابتلاء و امتحانات الاهی

01 مرداد 1396 توسط رقيه جعفرپور

امتحانات الاهی انواع  مختلفی دارند و به شکل های گوناگونی برای هر کس بسته به شرایط و موقعیت خاصی که دارد ظهور و بروز می یابد: ترس، گرسنگی،کاهش در اموال و جان، جنگ و جهاد، مریضی و هر چیز دیگری که بتوان بر آن عنوان بلا نهاد.چنانچه قرآن کریم در این باره می فرماید:«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ»؛ «قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش مى‏کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان!» که هر کدام در اثر عللی به وجود می آید ولی قران کریم از آن به آزمون بندگان یاد می کند تا استعدادهای بشری ظهور یابد و شاکر از کافر و راستگو از دروغگو معلوم شود.

امام باقر(علیه السلام)  می فرماید: خداوند عزیز و با جلال، از بنده مومنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که ازسفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خد ا مومن را از دنیا پرهیز می دهد، همچنان که طبیب، بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنی ها) پرهیز می دهد.


  ترس
یکی از مواردی که انسان به وسیله آن مورد آزمایش قرار می گیرد، مساله ترس است :.«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ»:( قطعاً همة شما را با چیزی از ترس می آزماییم)،(سوره  بقره/آیه155)زمانی که مساله ترس پیش می آید، گروهی از مردم خود را می بازند و به خاطر اینکه کوچک ترین ضرری به آن ها نرسد، شانه از زیر بار مسولیت خالی میکنند و در جنگ ها فرار می کنند، یا راه سازشکاری در پیش می گیرند، و با عذر تراشی هایی  همچون:«نخشی ان تصیبنا دائره»(مائده/52)،ما می ترسیم ضرری به ما متوجه شود، از تکلیف الاهی سر باز می زنند. اما گروهی دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشتری خود را برای هرگونه فداکاری مهیا می کنند، چنان که در قرآن آمده است:«الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم و زادهم ایما و قالوا حسبنا الله نعم الوکیل »( وقتی به مردم با ایمان می گفتند اوضاع خطرناک است، و دشمنان شما مجهزند، شما عقب نشینی کنید، بر ایمان و توکل آن ها افزوده می شد)!(آل عمران/173). و از آنجایی که همه مردم در برابر ابتلائات الاهی یکسان نیستند، در آخر آیه آمده است:«بشرالصابرین» که این نکته اشاره به راه موفیت در این آزمایش ها دارد، با این عنوان که، نخستین و مهم ترین گام برای پیروزی، همان است که در جمله کوتاه و پر معنی«بشر الصابرین» در آیه فوق آمده است، این جمله با صراحت می گوید:رمز پیروزی در این راه، صبر و پایداری است و به همین دلیل بشارت پیروزی را تنها به صابران  و افراد با استقامت می دهد. در واقع می خواهد گوشزد کند که، فقط افرادی که ایمانشان ضعیف است، در چنین مواقعی اعتدال خود را از دست داده و گرفتار اضطراب می شوند، اما دوستان خدا چون برنامه و هدف روشنی دارند بدون حیرت و سرگردانی، مطمئن و آرام به راه خود ادامه می دهند، خدا نیز روشن بینی بیشتری به آن ها می دهد که در انتخاب راه صحیح دچاراشتباه نشوند، چنان که قرآن کریم می فرماید:«والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا»:(کسانی که در راه ما به جهاد بر می خیزند ما آن ها را به راه های خود هدایت میکنیم).(عنکبوت/69).همچنین توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ می دهد و او از همه چیز آگاه است و افراد پیش از آن ها نیز دچار چنین آزمایش هایی بوده اند، مایه دلگرمی آنان شده و تاثیر بسزایی در روح انسان خواهد گذاشت تا ادامه راه برایش آسان تر شود. چنان چه امام حسین علیه السلام به هنگامی که بعضی از عزیزانش با فجیع ترین وجهی شربت شهادت نوشیدند، فرمود:«هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی انَّهُ بِعَینِالله»:(همین که می دانم این امور در برابر دیدگان علم پروردگار انجام می گیرد تحمل آن بر من آسان است).

 1 نظر

​معلی بن خنیس کیست؟

17 اردیبهشت 1395 توسط رقيه جعفرپور

 

معلی بن خنیس از کبار اصحاب، و يکي از کارگزاران و مواليان حضرت صادق (ع) بوده؛ و از روايات استفاده مي‏شود که او از اولياء الله و اهل بهشت است؛ و حضرت صادق (ع) او را دوست مي‏داشت، و او وکيل و قيم بر نفقات عائله حضرت بود. بعضي گفته‏اند که او در اول امر، معتزلي، و سپس از پيروان محمد بن عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع) - نفس زکيه - بود ، و در آخر کار، از اصحاب حضرت صادق (ع) گرديد، و حق آن است که او از بزرگان اصحاب حضرت صادق(ع)واز ممدوحين است. شيخ طوسي، رحمه‏الله، در کتاب غيبت، فرمود: معلي بن خنيس از ممدوحين است، و از کارگزاران حضرت صادق (ع)، و بدين سبب، داود بن علي (والي مدينه) او را کشت. وي نزد حضرت پسنديده بود، و بر طريقه امام صادق (ع) در گذشت.
و نيز گفته شده که داود بن علي، او را از اين جهت گرفت و به زندان افکند که نام اصحاب و شيعيان امام صادق (ع) را فاش کند، و آنان را معرفي نمايد ولي معلي نپذيرفت پس او را کشت. و از بعضي از روايات استفاده مي‏گردد که امام صادق (ع)، در موقع کشتن او، در مدينه نبوده،و بعد از قتل او به مدينه برگشته‏اند. امام صادق (ع) ، از قدرت دستگاه خلافت و سطوت فرمانرواي مدينه که عموي منصور بود، بيم نکرد و در قصاص قاتل پافشاري نمود، تا به جايي که که داود بن علي ناگزير در امتثال فرمان وي، رئيس شرطه خويش را به کيفر رسايند؛ هر چند که قاتل معلي به وقت مکافات خود بر داود اعتراض مي‏کرد و به فرياد مي‏گفت: خود بر من فرمان قتل مردم را مي‏دهند، و خود نيز مرا به آن گناه مي‏ کشند.
شيخ کشي، از ابن ابي‏نجران، از حماد ناب، از مسمعي روايت کرده که گفت: داود بن علي، حاکم مدينه، موقعي که خواست معلي را به قتل برساند، معلي گفت:مرا به سوي مردم بيرون بريد، چون من دين و قرض بسياري دارم، و مال فراوان، و مي‏خواهم که مردم را بر قروض خود شاهد بگيرم. او را به بازار بردند. همين که مردم گرد او جمع شدند، گفت: اي مردم! من معلي بن خنيس مي‏باشم، هر کس مرا شناخته است، چه بهتر، و هر که مرا نشناخته، بشناسد؛شاهد باشيد، آن چه از من به جا مانده،از کم و زياد، از اعيان و اموال و ديون و خانه و غلام و کنيز، تماما متعلق است به امام صادق (ع). رئيس شرطه چون اين بشنيد بر او غضب کرد و او را به قتل رسانيد.

بررسی وثاقت معلی بن خنیس:
روایاتی که در کتب اربعه از معلی بن خنیس نقل شده به اندازه روایات افرادی که در گذشته مورد بررسی قرار گرفتند نیست، اما بنا بر آنچه مرحوم علامه در رجال فرموده در کتب اربعه حدود 80 روایت از معلی بن خنیس نقل شده، البته بعضی از روایات هم صرفاً با نام معلی در کتب اربعه ذکر شده است.
به طور کلی سه قول درباره وثاقت و عدم وثاقت معلی بن خُنیس بیان شده است:
قول اوّل: اکثراً قائل به وثاقت معلی بن خنیس شده‏‌اند.
قول دوم: بعضی هم قائل به ضعف معلی بن خنیس شده‏‌اند.
قول سوم: بعضی از جمله علامه حلی هم در مورد این شخص توقف کرده‏‌اند.
ادله دال بر وثاقت و ضعف معلی بن خنیس:
ادله وثاقت:
1- کشی در مورد معلی بن حنیس می گوید:
امام صادق علیه السلام برای معلّی طلب مغفرت کرده و فرمود: «رحم الله المعلّی » کشی، ص380
2-وقوع در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم:
در بخش اوّل تفسیر علی بن ابراهیم قمی و آن هم در موارد متعدد، نام معلی بن خنیس ذکر شده به خلاف روات قبلی که عمدتاً در بخش دوم این تفسیر ذکر شده بودند و به خاطر همین هم مورد اشکال واقع شدند لکن نام معلی بن خنیس در بخش اوّل این تفسیر که متعلق به خود علی بن ابراهیم است ذکر شده لذا این خود دلیلی بر وثاقت معلی بن خنیس می‏باشد.

3-عدم استثناء از کتاب نوادر الحکمه:
ابن ولید نام معلی بن خنیس را از کتاب نوادر الحکمه استنثاء نکرده لذا خود همین، عدم استثناء دال بر وثاقت اوست.
4-کلام بزرگان علم رجال: درباره او بعضی از بزرگان علم رجال نکاتی را درباره معلی بن خنیس گفته‏‌اند:
شیخ طوسی درباره او می‏گوید: «و کان من قوّام ابی عبدالله علیه‌السلام و انما قتله داوود بن علی بسببه و کان محموداً عنده و مضی علی منهاجه و امره مشهورٌ»و سپس روایاتی در مدح معلی بن خنیس ذکر کرده است.
ابن طاووس درباره معلی بن خنیس گفته: «ان المعلّی من اجلاء وکلاء الامام الصادق علیه‌السلام».
5-روایات دال بر مدح او هستند که شاید متجاوز از 10روایت در مدح معلی بن خنیس وارد شده است.عبارتن از:
روایت اول: فرُوی عن ابی بصیر لمّا قتل داوود بن علی المعلّی بن خُنیس فصلَبَه عظم ذلک علی ابی عبدالله علیه‌السلام و اشتدَّ علیه و قال علیه‌السلام له: «یا داوود علی ما قتلتَ مولای و قیّمی فی مالی و علی عیالی و الله انّه لأوجه عند الله منک»؛ از ابی بصیر روایت شده که وقتی داوود بن علی معلِّی بن خُنیس را به قتل رساند این امر بر امام صادق علیه‌السلام گران آمد و به او فرمود: ای داوود چرا کسی را که قیّم در مال و عیال من بود به قتل رساندی، قطعاً او نزد خداوند متعال از تو وجیه‏‌تر است. و در روایت دیگر حتی این تعبیر آمده که امام صادق علیه‌السلام درباره معلّی بن خُنیس فرمودند: «…اما والله لقد دخل الجنّه»؛ به خدا سوگند او داخل در بهشت شد. (کتاب الغیبة، ص210).
روایت دوم: محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن الوليد بن صبيح قال: جاء رجل إلى أبي عبدالله عليه السلام يدعي على المعلى بن خنيس دينا عليه و قال: ذهب بحقي، فقال أبو عبدالله عليه السلام: «ذهب بحقك الذي قتله ثم قال للوليد: قم إلى الرجل فاقضه من حقه فإني اُريد أن ابرد عليه جلده الذي كان باردا»؛ بعد از فوت معلی بن خنیس شخصی خدمت امام صادق علیه‌السلام آمده و ادعا کرد معلی مدیون و بدهکار من بوده، امام علیه‌السلام به ولید فرمودند: نزد آن شخص برو و حق او را بپرداز، من می‏‌خواهم معلی بن خنیس از آتش به دور باشد.
اینکه امام صادق علیه‌السلام دستور می‏‌دهند دین معلی بن خنیس را بپردازند نشان دهنده علاقه حضرت علیه‌السلام به معلّی است. (اصول کافی، ج2، ص513، باب الدعاء علی العدو، حدیث5.)
روایت سوم: علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن الوليد بن صبيح عن أبي عبدالله علیه‌السلام أنه قال: «دخلت عليه يوما فألقى إلى ثياباً و قال: يا وليد ردها على مَطاويها فقمت بين يديه، فقال أبوعبدالله علیه‌السلام: رحم الله المعلى بن خنيس، فظننت أنه شبه قيامي بین يديه قيام المعلى بين يديه، ثم قال: افٍّ للدنيا أفٍّ للدنيا، إنما الدنيا دار بلاء يسلط الله فيها عدوه على وليه و إن بعدها دارا ليست هكذا، فقلت: جعلت فداك و أين تلك الدار؟ فقال: ههنا و أشار بيده إلى الارض»؛ راوی می‏‌گوید چون برخاستن من در مقابل امام صادق علیه‌السلام شبیه برخاستن معلی بن خنیس بود به محض اینکه من در مقابل ایشان برخاستم امام علیه‌السلام فرمودند: خدا معلی بن خنیس را رحمت کند و اینکه امام علیه‌السلام این جمله را درباره معلی بن خنیس می‏‌فرمایند حاکی از علاقه ایشان به معلّی بوده است. (الروضة من الکافی، ص204، حدیث469)

انشاء الله در روزهای آینده با ادله ضعف معلی بن خنیس و رد و جواب آنها در خدمتتان خواهیم بود.


 1 نظر

ضرورت امامت

03 خرداد 1394 توسط رقيه جعفرپور

—

مقدمه:

خداوند حكيم غرض از بعثت و ارسال پيامبران الهی را هدايت مردم به سوی سعادت وكمال قرارداده است . در صورتی اين هدف تامين می شود كه افزون بر وجود برنامه و دستور الهی، مجری و مفسر خطا ناپذير هم داشته باشد و الا بعد از رحلت پيامبر ان الهي دين الهی بدست مردم مي افتد و به مرور زمان دچار كمبود و كاستی يا افزايش و انحراف خواهدشد. و مردم بعد از انحرافات ايجاد شده قادر نيستند كه راه حق و راستين سعادت را از راه دروغ و انحرافی باز شناسند.

—بنابراين همانطوريكه برای ابلاغ و بيان وحی نياز به پيامبر معصوم است ، برای تبيين و تفسير خطا ناپذيری از اصول و فروع دين به انسان معصوم عالم به علم نيازمند است و الا موجب می شود كه هدف از بعثت پيامبران الهي تامين، نشود.پس امام به عنوان مبين،مجری و مفسر تمام ابعاد دين در تمام ابعاد زندگی بشر مورد نياز و ضرورت می باشد تا با وجود او حجت الهی كامل شود. برای اثبات این مطلب دلایل نقلی وعقلی بسیاری وجود دارد،که ذیلاّبه آنها اشاره خواهدشد.

 

دلایل نقلی برضرورت امامت و تفسیرآن:

1-«َیاَايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ‏ْ  فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شىَ‏ْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ  ذلِكَ خَيرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا» (نساء،59)

(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولو الامر خويش فرمان بريد. و چون در امرى اختلاف كرديد اگر- به خدا و روز قيامت ايمان داريد- به خدا و پيامبر رجوع كنيد. در اين خير شماست و سر انجامى بهتر دارد).

منظور از اطیعوا الله این است که،تنها خدا حق حاکمیت دارد و باید از او اطاعت کرد، اطاعت کردن از غیر خدا مخالفت با خدا و احکام او و برگزیدن معبودهائی غیر خدا شرک به خدامی باشد.

و منظور از اطیعوا الرسول این است که و پیامبر(ص ) نیز ابلاغ رسالت الهی را به عهده داردتاجامعه ای توحیدی بر اساس احسان و رفع همه نزاعها بنا کند، مسلما چنین اهدافی تنها بااطاعت از خدا و رسول او محقق می شود.

و منظور از اولی الامر یعنی، اطاعت از امام در ادامه اطاعت خدا و رسول خداست ، لکن اولی الامر، بهره ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرائی است که آن را صحیح می دانند و آنها را از قرآن و سنت اخذ می نمایند که اطاعت از آنها در آراء و اقوالشان بر مردم واجب است ، اما آنها اختیاری در تشریع شرایع و یا نسخ آن ندارند.

محمد حسین، طباطبایی،تفسیر المیزان،ج4،ص6

2-وهمچنین درسوره آل عمران آیه 7،خداوند می فرماید:«و ما يعلم تأويله إلّا الله و الراسخون فی العلم»، ( تاويل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند) و در روايات آمده است كه ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ راسخون در علم می باشند. در نتيجه وجود امام بسان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ امري لازم و واجب است.

 

دلایل عقلی برضرورت امامت:

—مسئله ی امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوداربوده و آخرین سیر تکاملی انسان است. این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده،مثل امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و گاهی جدای از مقام نبوت بوده است مانند: امامت ائمه علیهم السلام.

—همان طور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است،وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه ی برنامه ی پیامبر ضرورت دارد. در باره ی ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الاهی در همه ی زمان ها با استناد به دلایل متعدد عقلی در بحث امامت است. برخی ازاین دلایل عقلی عبارتنداز:

الف: برهان لطف؛

نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.

شریف العلماء، کشف القناع، ص148

 

ب: برهان علت غایی؛

در علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است.

مبانی فلسفی مهدویت،ص221

 

برهان امکان اشرف؛

—عبارت است از اینكه در تمام مراحل وجود، لازم است ممكن اشرف ( برتر و شریف تر) بر ممكن اخس ( پست تر و پایین تر ) مقدم باشد به عبارت دیگر در جهان هستی در هر جا و هر موقعیت كه ممكن اخس و پست تری موجود شده باشد به یقین قبل از آن ممكن اشرف و برتری موجود بوده است.

—بنابراین مفاد قاعده امكان اشرف آن است كه بین موجودات ممكن نظام هستی در میزان كمال و فضیلت تفاوت و مراتب وجود دارد. یعنی موجودات آفریده شده به رغم اینكه در اصل مخلوق بودن مساوی هستند اما در میزان بهره مندی از هستی و كمال و فضیلت تفاوت دارند برخی دارای كمال و شرافت بیشتر و برخی دیگر كمتر هستند.

—هر موجود اخس و پایین مرتبه اى در خلقش، نیازمند این است كه موجود اشرفى قبل از آن خلق شده باشد، تا این موجود اشرف علت به وجود آمدن آن موجود اخس باشد; و از نگاه دیگر هر موجود اشرفى كه یافت شود، باید موجود اخسى كه معلول آن است نیز یافت شودبنابراین    قاعده ، بین خداوند كه مجرد محض و اشرف بلا منازع است و بین انسان هاى عادى باید مخلوقات و وجودهایى باشد كه نقش واسطه را دارد چه در خلقت و چه در شریعت.

 

علی،محمدی،کشف المراد،ص404

 

 

 

 

 5 نظر

مطالب پربازدید

  • ​معلی بن خنیس کیست؟ (5.00)
  • ابتلاء و امتحانات الاهی (5.00)
  • چهارمین مورد از مواد امتحانی:جنگ و جهاد (5.00)
  • ابتلاء و امتحانات الاهی ()
  • ضرورت امامت ()
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ماء معین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ایام فاطمیه
  • اخلاقی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کوثربلاگ

http://womenhc.com/default.php

آرشیوها مطالب

  • بهمن 1402 (1)
  • مرداد 1402 (1)
  • مهر 1401 (1)
  • شهریور 1399 (1)
  • آبان 1398 (1)
  • مرداد 1397 (1)
  • خرداد 1397 (1)
  • مهر 1396 (1)
  • مرداد 1396 (1)
  • اردیبهشت 1395 (1)
  • خرداد 1394 (1)
  • اسفند 1393 (2)
  • بیشتر...

آرشیو مطالب

  • بهمن 1402 (1)
  • مرداد 1402 (1)
  • مهر 1401 (1)
  • شهریور 1399 (1)
  • آبان 1398 (1)
  • مرداد 1397 (1)
  • خرداد 1397 (1)
  • مهر 1396 (1)
  • مرداد 1396 (1)
  • اردیبهشت 1395 (1)
  • خرداد 1394 (1)
  • اسفند 1393 (2)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس