معلی بن خنیس کیست؟
معلی بن خنیس از کبار اصحاب، و يکي از کارگزاران و مواليان حضرت صادق (ع) بوده؛ و از روايات استفاده ميشود که او از اولياء الله و اهل بهشت است؛ و حضرت صادق (ع) او را دوست ميداشت، و او وکيل و قيم بر نفقات عائله حضرت بود. بعضي گفتهاند که او در اول امر، معتزلي، و سپس از پيروان محمد بن عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع) - نفس زکيه - بود ، و در آخر کار، از اصحاب حضرت صادق (ع) گرديد، و حق آن است که او از بزرگان اصحاب حضرت صادق(ع)واز ممدوحين است. شيخ طوسي، رحمهالله، در کتاب غيبت، فرمود: معلي بن خنيس از ممدوحين است، و از کارگزاران حضرت صادق (ع)، و بدين سبب، داود بن علي (والي مدينه) او را کشت. وي نزد حضرت پسنديده بود، و بر طريقه امام صادق (ع) در گذشت.
و نيز گفته شده که داود بن علي، او را از اين جهت گرفت و به زندان افکند که نام اصحاب و شيعيان امام صادق (ع) را فاش کند، و آنان را معرفي نمايد ولي معلي نپذيرفت پس او را کشت. و از بعضي از روايات استفاده ميگردد که امام صادق (ع)، در موقع کشتن او، در مدينه نبوده،و بعد از قتل او به مدينه برگشتهاند. امام صادق (ع) ، از قدرت دستگاه خلافت و سطوت فرمانرواي مدينه که عموي منصور بود، بيم نکرد و در قصاص قاتل پافشاري نمود، تا به جايي که که داود بن علي ناگزير در امتثال فرمان وي، رئيس شرطه خويش را به کيفر رسايند؛ هر چند که قاتل معلي به وقت مکافات خود بر داود اعتراض ميکرد و به فرياد ميگفت: خود بر من فرمان قتل مردم را ميدهند، و خود نيز مرا به آن گناه مي کشند.
شيخ کشي، از ابن ابينجران، از حماد ناب، از مسمعي روايت کرده که گفت: داود بن علي، حاکم مدينه، موقعي که خواست معلي را به قتل برساند، معلي گفت:مرا به سوي مردم بيرون بريد، چون من دين و قرض بسياري دارم، و مال فراوان، و ميخواهم که مردم را بر قروض خود شاهد بگيرم. او را به بازار بردند. همين که مردم گرد او جمع شدند، گفت: اي مردم! من معلي بن خنيس ميباشم، هر کس مرا شناخته است، چه بهتر، و هر که مرا نشناخته، بشناسد؛شاهد باشيد، آن چه از من به جا مانده،از کم و زياد، از اعيان و اموال و ديون و خانه و غلام و کنيز، تماما متعلق است به امام صادق (ع). رئيس شرطه چون اين بشنيد بر او غضب کرد و او را به قتل رسانيد.
بررسی وثاقت معلی بن خنیس:
روایاتی که در کتب اربعه از معلی بن خنیس نقل شده به اندازه روایات افرادی که در گذشته مورد بررسی قرار گرفتند نیست، اما بنا بر آنچه مرحوم علامه در رجال فرموده در کتب اربعه حدود 80 روایت از معلی بن خنیس نقل شده، البته بعضی از روایات هم صرفاً با نام معلی در کتب اربعه ذکر شده است.
به طور کلی سه قول درباره وثاقت و عدم وثاقت معلی بن خُنیس بیان شده است:
قول اوّل: اکثراً قائل به وثاقت معلی بن خنیس شدهاند.
قول دوم: بعضی هم قائل به ضعف معلی بن خنیس شدهاند.
قول سوم: بعضی از جمله علامه حلی هم در مورد این شخص توقف کردهاند.
ادله دال بر وثاقت و ضعف معلی بن خنیس:
ادله وثاقت:
1- کشی در مورد معلی بن حنیس می گوید:
امام صادق علیه السلام برای معلّی طلب مغفرت کرده و فرمود: «رحم الله المعلّی » کشی، ص380
2-وقوع در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم:
در بخش اوّل تفسیر علی بن ابراهیم قمی و آن هم در موارد متعدد، نام معلی بن خنیس ذکر شده به خلاف روات قبلی که عمدتاً در بخش دوم این تفسیر ذکر شده بودند و به خاطر همین هم مورد اشکال واقع شدند لکن نام معلی بن خنیس در بخش اوّل این تفسیر که متعلق به خود علی بن ابراهیم است ذکر شده لذا این خود دلیلی بر وثاقت معلی بن خنیس میباشد.
3-عدم استثناء از کتاب نوادر الحکمه:
ابن ولید نام معلی بن خنیس را از کتاب نوادر الحکمه استنثاء نکرده لذا خود همین، عدم استثناء دال بر وثاقت اوست.
4-کلام بزرگان علم رجال: درباره او بعضی از بزرگان علم رجال نکاتی را درباره معلی بن خنیس گفتهاند:
شیخ طوسی درباره او میگوید: «و کان من قوّام ابی عبدالله علیهالسلام و انما قتله داوود بن علی بسببه و کان محموداً عنده و مضی علی منهاجه و امره مشهورٌ»و سپس روایاتی در مدح معلی بن خنیس ذکر کرده است.
ابن طاووس درباره معلی بن خنیس گفته: «ان المعلّی من اجلاء وکلاء الامام الصادق علیهالسلام».
5-روایات دال بر مدح او هستند که شاید متجاوز از 10روایت در مدح معلی بن خنیس وارد شده است.عبارتن از:
روایت اول: فرُوی عن ابی بصیر لمّا قتل داوود بن علی المعلّی بن خُنیس فصلَبَه عظم ذلک علی ابی عبدالله علیهالسلام و اشتدَّ علیه و قال علیهالسلام له: «یا داوود علی ما قتلتَ مولای و قیّمی فی مالی و علی عیالی و الله انّه لأوجه عند الله منک»؛ از ابی بصیر روایت شده که وقتی داوود بن علی معلِّی بن خُنیس را به قتل رساند این امر بر امام صادق علیهالسلام گران آمد و به او فرمود: ای داوود چرا کسی را که قیّم در مال و عیال من بود به قتل رساندی، قطعاً او نزد خداوند متعال از تو وجیهتر است. و در روایت دیگر حتی این تعبیر آمده که امام صادق علیهالسلام درباره معلّی بن خُنیس فرمودند: «…اما والله لقد دخل الجنّه»؛ به خدا سوگند او داخل در بهشت شد. (کتاب الغیبة، ص210).
روایت دوم: محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن الوليد بن صبيح قال: جاء رجل إلى أبي عبدالله عليه السلام يدعي على المعلى بن خنيس دينا عليه و قال: ذهب بحقي، فقال أبو عبدالله عليه السلام: «ذهب بحقك الذي قتله ثم قال للوليد: قم إلى الرجل فاقضه من حقه فإني اُريد أن ابرد عليه جلده الذي كان باردا»؛ بعد از فوت معلی بن خنیس شخصی خدمت امام صادق علیهالسلام آمده و ادعا کرد معلی مدیون و بدهکار من بوده، امام علیهالسلام به ولید فرمودند: نزد آن شخص برو و حق او را بپرداز، من میخواهم معلی بن خنیس از آتش به دور باشد.
اینکه امام صادق علیهالسلام دستور میدهند دین معلی بن خنیس را بپردازند نشان دهنده علاقه حضرت علیهالسلام به معلّی است. (اصول کافی، ج2، ص513، باب الدعاء علی العدو، حدیث5.)
روایت سوم: علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن الوليد بن صبيح عن أبي عبدالله علیهالسلام أنه قال: «دخلت عليه يوما فألقى إلى ثياباً و قال: يا وليد ردها على مَطاويها فقمت بين يديه، فقال أبوعبدالله علیهالسلام: رحم الله المعلى بن خنيس، فظننت أنه شبه قيامي بین يديه قيام المعلى بين يديه، ثم قال: افٍّ للدنيا أفٍّ للدنيا، إنما الدنيا دار بلاء يسلط الله فيها عدوه على وليه و إن بعدها دارا ليست هكذا، فقلت: جعلت فداك و أين تلك الدار؟ فقال: ههنا و أشار بيده إلى الارض»؛ راوی میگوید چون برخاستن من در مقابل امام صادق علیهالسلام شبیه برخاستن معلی بن خنیس بود به محض اینکه من در مقابل ایشان برخاستم امام علیهالسلام فرمودند: خدا معلی بن خنیس را رحمت کند و اینکه امام علیهالسلام این جمله را درباره معلی بن خنیس میفرمایند حاکی از علاقه ایشان به معلّی بوده است. (الروضة من الکافی، ص204، حدیث469)
انشاء الله در روزهای آینده با ادله ضعف معلی بن خنیس و رد و جواب آنها در خدمتتان خواهیم بود.