ضرورت امامت
مقدمه:
خداوند حكيم غرض از بعثت و ارسال پيامبران الهی را هدايت مردم به سوی سعادت وكمال قرارداده است . در صورتی اين هدف تامين می شود كه افزون بر وجود برنامه و دستور الهی، مجری و مفسر خطا ناپذير هم داشته باشد و الا بعد از رحلت پيامبر ان الهي دين الهی بدست مردم مي افتد و به مرور زمان دچار كمبود و كاستی يا افزايش و انحراف خواهدشد. و مردم بعد از انحرافات ايجاد شده قادر نيستند كه راه حق و راستين سعادت را از راه دروغ و انحرافی باز شناسند.
بنابراين همانطوريكه برای ابلاغ و بيان وحی نياز به پيامبر معصوم است ، برای تبيين و تفسير خطا ناپذيری از اصول و فروع دين به انسان معصوم عالم به علم نيازمند است و الا موجب می شود كه هدف از بعثت پيامبران الهي تامين، نشود.پس امام به عنوان مبين،مجری و مفسر تمام ابعاد دين در تمام ابعاد زندگی بشر مورد نياز و ضرورت می باشد تا با وجود او حجت الهی كامل شود. برای اثبات این مطلب دلایل نقلی وعقلی بسیاری وجود دارد،که ذیلاّبه آنها اشاره خواهدشد.
دلایل نقلی برضرورت امامت و تفسیرآن:
1-«َیاَايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شىَْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ذلِكَ خَيرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا» (نساء،59)
(اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولو الامر خويش فرمان بريد. و چون در امرى اختلاف كرديد اگر- به خدا و روز قيامت ايمان داريد- به خدا و پيامبر رجوع كنيد. در اين خير شماست و سر انجامى بهتر دارد).
منظور از اطیعوا الله این است که،تنها خدا حق حاکمیت دارد و باید از او اطاعت کرد، اطاعت کردن از غیر خدا مخالفت با خدا و احکام او و برگزیدن معبودهائی غیر خدا شرک به خدامی باشد.
و منظور از اطیعوا الرسول این است که و پیامبر(ص ) نیز ابلاغ رسالت الهی را به عهده داردتاجامعه ای توحیدی بر اساس احسان و رفع همه نزاعها بنا کند، مسلما چنین اهدافی تنها بااطاعت از خدا و رسول او محقق می شود.
و منظور از اولی الامر یعنی، اطاعت از امام در ادامه اطاعت خدا و رسول خداست ، لکن اولی الامر، بهره ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرائی است که آن را صحیح می دانند و آنها را از قرآن و سنت اخذ می نمایند که اطاعت از آنها در آراء و اقوالشان بر مردم واجب است ، اما آنها اختیاری در تشریع شرایع و یا نسخ آن ندارند.
محمد حسین، طباطبایی،تفسیر المیزان،ج4،ص6
2-وهمچنین درسوره آل عمران آیه 7،خداوند می فرماید:«و ما يعلم تأويله إلّا الله و الراسخون فی العلم»، ( تاويل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند) و در روايات آمده است كه ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ راسخون در علم می باشند. در نتيجه وجود امام بسان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ امري لازم و واجب است.
دلایل عقلی برضرورت امامت:
مسئله ی امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوداربوده و آخرین سیر تکاملی انسان است. این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده،مثل امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و گاهی جدای از مقام نبوت بوده است مانند: امامت ائمه علیهم السلام.
همان طور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است،وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه ی برنامه ی پیامبر ضرورت دارد. در باره ی ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الاهی در همه ی زمان ها با استناد به دلایل متعدد عقلی در بحث امامت است. برخی ازاین دلایل عقلی عبارتنداز:
الف: برهان لطف؛
نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.
شریف العلماء، کشف القناع، ص148
ب: برهان علت غایی؛
در علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است.
مبانی فلسفی مهدویت،ص221
برهان امکان اشرف؛
عبارت است از اینكه در تمام مراحل وجود، لازم است ممكن اشرف ( برتر و شریف تر) بر ممكن اخس ( پست تر و پایین تر ) مقدم باشد به عبارت دیگر در جهان هستی در هر جا و هر موقعیت كه ممكن اخس و پست تری موجود شده باشد به یقین قبل از آن ممكن اشرف و برتری موجود بوده است.
بنابراین مفاد قاعده امكان اشرف آن است كه بین موجودات ممكن نظام هستی در میزان كمال و فضیلت تفاوت و مراتب وجود دارد. یعنی موجودات آفریده شده به رغم اینكه در اصل مخلوق بودن مساوی هستند اما در میزان بهره مندی از هستی و كمال و فضیلت تفاوت دارند برخی دارای كمال و شرافت بیشتر و برخی دیگر كمتر هستند.
هر موجود اخس و پایین مرتبه اى در خلقش، نیازمند این است كه موجود اشرفى قبل از آن خلق شده باشد، تا این موجود اشرف علت به وجود آمدن آن موجود اخس باشد; و از نگاه دیگر هر موجود اشرفى كه یافت شود، باید موجود اخسى كه معلول آن است نیز یافت شودبنابراین قاعده ، بین خداوند كه مجرد محض و اشرف بلا منازع است و بین انسان هاى عادى باید مخلوقات و وجودهایى باشد كه نقش واسطه را دارد چه در خلقت و چه در شریعت.
علی،محمدی،کشف المراد،ص404