ماء معین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ضرورت امامت

03 خرداد 1394 توسط رقيه جعفرپور

—

مقدمه:

خداوند حكيم غرض از بعثت و ارسال پيامبران الهی را هدايت مردم به سوی سعادت وكمال قرارداده است . در صورتی اين هدف تامين می شود كه افزون بر وجود برنامه و دستور الهی، مجری و مفسر خطا ناپذير هم داشته باشد و الا بعد از رحلت پيامبر ان الهي دين الهی بدست مردم مي افتد و به مرور زمان دچار كمبود و كاستی يا افزايش و انحراف خواهدشد. و مردم بعد از انحرافات ايجاد شده قادر نيستند كه راه حق و راستين سعادت را از راه دروغ و انحرافی باز شناسند.

—بنابراين همانطوريكه برای ابلاغ و بيان وحی نياز به پيامبر معصوم است ، برای تبيين و تفسير خطا ناپذيری از اصول و فروع دين به انسان معصوم عالم به علم نيازمند است و الا موجب می شود كه هدف از بعثت پيامبران الهي تامين، نشود.پس امام به عنوان مبين،مجری و مفسر تمام ابعاد دين در تمام ابعاد زندگی بشر مورد نياز و ضرورت می باشد تا با وجود او حجت الهی كامل شود. برای اثبات این مطلب دلایل نقلی وعقلی بسیاری وجود دارد،که ذیلاّبه آنها اشاره خواهدشد.

 

دلایل نقلی برضرورت امامت و تفسیرآن:

1-«َیاَايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكمُ‏ْ  فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شىَ‏ْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ  ذلِكَ خَيرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلا» (نساء،59)

(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولو الامر خويش فرمان بريد. و چون در امرى اختلاف كرديد اگر- به خدا و روز قيامت ايمان داريد- به خدا و پيامبر رجوع كنيد. در اين خير شماست و سر انجامى بهتر دارد).

منظور از اطیعوا الله این است که،تنها خدا حق حاکمیت دارد و باید از او اطاعت کرد، اطاعت کردن از غیر خدا مخالفت با خدا و احکام او و برگزیدن معبودهائی غیر خدا شرک به خدامی باشد.

و منظور از اطیعوا الرسول این است که و پیامبر(ص ) نیز ابلاغ رسالت الهی را به عهده داردتاجامعه ای توحیدی بر اساس احسان و رفع همه نزاعها بنا کند، مسلما چنین اهدافی تنها بااطاعت از خدا و رسول او محقق می شود.

و منظور از اولی الامر یعنی، اطاعت از امام در ادامه اطاعت خدا و رسول خداست ، لکن اولی الامر، بهره ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرائی است که آن را صحیح می دانند و آنها را از قرآن و سنت اخذ می نمایند که اطاعت از آنها در آراء و اقوالشان بر مردم واجب است ، اما آنها اختیاری در تشریع شرایع و یا نسخ آن ندارند.

محمد حسین، طباطبایی،تفسیر المیزان،ج4،ص6

2-وهمچنین درسوره آل عمران آیه 7،خداوند می فرماید:«و ما يعلم تأويله إلّا الله و الراسخون فی العلم»، ( تاويل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند) و در روايات آمده است كه ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ راسخون در علم می باشند. در نتيجه وجود امام بسان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ امري لازم و واجب است.

 

دلایل عقلی برضرورت امامت:

—مسئله ی امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوداربوده و آخرین سیر تکاملی انسان است. این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده،مثل امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) و پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و گاهی جدای از مقام نبوت بوده است مانند: امامت ائمه علیهم السلام.

—همان طور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است،وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه ی برنامه ی پیامبر ضرورت دارد. در باره ی ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الاهی در همه ی زمان ها با استناد به دلایل متعدد عقلی در بحث امامت است. برخی ازاین دلایل عقلی عبارتنداز:

الف: برهان لطف؛

نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است که بر اساس قاعده لطف باید همیشه وجود داشته باشد. قاعده لطف اقتضا می کند که در میان جامعه ی اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.

شریف العلماء، کشف القناع، ص148

 

ب: برهان علت غایی؛

در علم کلام ثابت شده که خداوند از افعال خود هدف و غرضی دارد و چون خداوند کمال مطلق است و نقص در او راه ندارد، غایت افعال الاهی به مخلوقات برمی گردد و غایت وجود انسان، انسان کامل است؛ یعنی انسان مانند درختی است که میوه ی آن وجود انسان کامل است.

مبانی فلسفی مهدویت،ص221

 

برهان امکان اشرف؛

—عبارت است از اینكه در تمام مراحل وجود، لازم است ممكن اشرف ( برتر و شریف تر) بر ممكن اخس ( پست تر و پایین تر ) مقدم باشد به عبارت دیگر در جهان هستی در هر جا و هر موقعیت كه ممكن اخس و پست تری موجود شده باشد به یقین قبل از آن ممكن اشرف و برتری موجود بوده است.

—بنابراین مفاد قاعده امكان اشرف آن است كه بین موجودات ممكن نظام هستی در میزان كمال و فضیلت تفاوت و مراتب وجود دارد. یعنی موجودات آفریده شده به رغم اینكه در اصل مخلوق بودن مساوی هستند اما در میزان بهره مندی از هستی و كمال و فضیلت تفاوت دارند برخی دارای كمال و شرافت بیشتر و برخی دیگر كمتر هستند.

—هر موجود اخس و پایین مرتبه اى در خلقش، نیازمند این است كه موجود اشرفى قبل از آن خلق شده باشد، تا این موجود اشرف علت به وجود آمدن آن موجود اخس باشد; و از نگاه دیگر هر موجود اشرفى كه یافت شود، باید موجود اخسى كه معلول آن است نیز یافت شودبنابراین    قاعده ، بین خداوند كه مجرد محض و اشرف بلا منازع است و بین انسان هاى عادى باید مخلوقات و وجودهایى باشد كه نقش واسطه را دارد چه در خلقت و چه در شریعت.

 

علی،محمدی،کشف المراد،ص404

 

 

 

 

 5 نظر

موانع رشداخلاقی

20 اسفند 1393 توسط رقيه جعفرپور

 

مقدمه:

آفت پيشرفت و ترقي انسان به سوي سعادت چيست؟

انسان جهت طي مسير كمال و ترقي به اين عالم آمده است تا به سر منزل مقصود خويش برسد. اين هدف، مخصوص انسان هم نيست. موجودات ديگر هم در اين دنيا براي خود كمالي متناسب با ساختمان و طبيعت وجود خود دارند؛ كمال يك درختِ ثمربخش، اين است كه به ميوه بنشيند. كمال يك بوته گل اين است كه گل معطر خود را در معرض استفاده انسان قرار دهد. و كمال انسان نيز متناسب با ذات و شخصيت او قرب به خداوند است.
اين سخن، البته به اين معنا نيست كه هر انسانى در اين عالم قدم مى‌گذارد، حتما به كمال خواهد رسيد. نه! اى بسا انسان‌ها كه در اين عالم سال‌ها عمر مى‌كنند، اما به كمال نمى‌رسند. و نه تنها به كمال نمي‌رسند بلكه چه بسيارند آنان كه راه انحطاط و نزول به قهقرا را طي مي‌كنند: (أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ)؛ اينان همانند چارپايانند حتی گمراه‌تر از آنهايند اينان خود غافلانند.
درست مثل اين است كه شما كودك را به مدرسه مى‌گذاريد تا عالم شود؛ اما چه بسا پيش مي‌آيد كه متوجه افت تحصيلي كودك مي‌شويم اينجاست كه بايد ديد چه موانعى باعث مى‌شود موجودى كه براى تكامل به اين عالم آورده شده است، به كمال نرسد؟
در مورد موجودات ديگر، پيدا كردن مانع تكامل، مشكل نيست. اما در مورد انسان، چون موجودى پيچيده و داراى ابعاد گوناگون است، پيدا كردن موانع رشد و تكامل، بسيار دشوار به نظر مى‌رسد. چون موانع تكامل انسان بسيار متنوع است. انبياى الهى آمدند تا موانع را برطرف كنند و جاده تكامل را، كه خدا پيش پاى انسان گذاشته، بگشايند، و راه را به او نشان دهند. اين، يك مسئله مهم و موضوع يك بحث بسيار طولانى است. «…و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم؛ و بارهاى سنگين و زنجيرهايى كه بر آنها بود از دوش و گردنشان بر مى‏دارد.» (اعراف، 157عواملي که مانع پيمودن راه کمال و نيل به سعادت انسان مي‌گردد فراوان است ولي مهم‌ترين آنهاعبارتنداز:
الف) غفلت :

 دراخلاق غفلت به عنوان مانع برای تهذیب نفس شمرده شده است، انسان باید توجه کند که ناقص است وباید کامل شود ومسافر است وبه زادو توشه نیازمنداست، بدیهی است که اگر کسی متوجه این امر نباشد که مسافر است در جای خود می ماند، سعدی گفته حرم در پیش است وحرامی در پس اگر رفتی بردی واگر خفتی مردی،کسی که عازم سفر است اگر نداند که مسافر است وراهزنی در کمین اوست اگر بخوابد یقینا گرفتارراهزنان خواهد شد شیطان صریحا گفته من در کمینم(لاقعدن لهم صراطک المستقیم) در تعبیرات دینی از کسانی که اهل سیرو سلوک نیستند به عنوان خوابیده یا مست یاد می شود مست کسی است که می عقلش را پوشانده است وبنا براین جوانی، مقام،غرور،مال ازآن جهت که چهره ی عقل را می پوشاند ونمی گذاردانسان بیدار شودمست کنده است بنابراین حرکت وتلاش برای انسان ضروری است(وما جعلنالبشرمن قبلک…) هیچ کس در عالم طبیعت آرام نیست ـزیرا دنیا آرامگاه نیست ـ این که در چهره ی قبر نوشته می شود آرامگاه براساس نسبت برزخ به دنیا است وبرزخ نسبت به قیامت آرامگاه آرامگاه نیست اگر چه تلاش وکوشش اهل دنیا را پشت سر گذاشته اند ولی در جوش وخروشند تا به دار القرار امن که بهشت است برسد در حقیقت بهشت آرامگاه است.

ـ غفلت، چرک جان

از نظر فرهنگ دین غفلت نوعی رجس وچرک است، علی (ع)می فرماید: الغفله ضلال النفوس (غفلت گمراهی جان است) از مناجات شعبانیه نیز استفاده می شود که غفلت چرک جان آدمی است. امامان در مناجات به خدا عرض می کردند: خدایا ما از تو شاکریم که دلهایمان را از چرک غفلت پاک کردی،پس منشأ هر آفتی که از بیرون دامنگیر ما می شود غفلت درون است واگر در درون ما قلعه ی التفات واعتقاد وجود داشته باشد آسیبی به ما نمی رسد در روایات آمده است هیچ پرنده ای در حال ذکر تیر نمی خورد وهر تیری به هر پرنده ای یا حیوان دیگر در میدان شکار اصابت می کند در حال غفلت اوست. غفلتهایی که در مورد حفظ مال ومانند آن است ضرر دنیایی دارد ولی غفلت از تزکیه ونزاهت روح غفلت از جان است  وخسارت بزرگی در پی دارد چون سرمایه از دست می رود  این که خداوند عده ای را خاسر معرفی می کند (والعصر ان الانسان لفی خسر) برای این است که عده ای بر اثر غفلت از خویشتن جدا می شوند وشیطان هم با مال،جاه،منصب، کاری ندارد وتنها با ایمان کار دارد اگر شیطان جان ما را شکار کند وبه دام بیندازد،آنگاه دست وپای ما در گرفتن مال حرام ورفتن به جای آلوده باز ولی در انجام کارهای خیر بسته می شود .

 ب)وسوسه علمی :

سالکی که برای تهذیب روح قدم بر می دارد شیطان قوه ی خیال را به جای قوه ی وهم می نشاند وموهوم ومتخیل را معقول جلوه می دهد، باطل را به جای حق و حق را به جای باطل می نشاند واین کار شیطان است .هنگام شروع به شناخت مبدأ ومعاد وسایر بخشهای معارف شیطان ابتدا در اصل فراگیر ی علوم راهزنی می کند بدین گونه که یا زرق وبرق رابه انسان ارايه می کند یا مشکلات را در نظر او بزرگ جلوه می دهد واورا به فقر تهدید می کند (الشیطان یعدکم الفقر) تا اورا از اصل فراگیری علوم باز دارد واگر موفق نشد آنگاه در علم او خلل وارد می کند وقتی سالک در اصل فراگیری از گزند شیطان رهایی یافت می پندارد راه باز است و خطری در پیش نیست ولی هنگام شروع عمل با وسوسه ی دیگر شیطان روبرو می شود و شیطان هم چنان در جان سالک نفوذ کرده واورا از راه باز می دارد .

ج)عقل متعارف :

 قرآن کریم برای نزاهت روح هم راه های بهداشتی و هم راه ها ی درمانی متعارف می کند تا انسان اولا بیمار نشود و ثانیا اگر بیمار شد خود را درمان وتطهیر کند اهل معرفت گناه را چون سم می دانند . توبه،کفارات را پاد زهر معرفی کرده اند  که زهر را شستشو می کند واز بین می برد ممکن نیست انسان به مقصد خود راه پیدا کند چون راه رسیدن به سیر وسلوک به خدا بسیار طولانی است،انسان مسموم در هر مرحله ای باید سفر را با شرایط خاص آغاز کند، عقل متعارف یکی از مهم ترین موانع رشد اخلاقی محسوب می شود چون انسان وقتی که بخواهد به اوج لقای حق راه پیدا کند عقل متعارف مانع آن است وبرا ی مثال اگر بخواهد جان خودرا در راه خدا از دست بدهد  عقل متعارف می گوید دیگران هستند تو فرزند داری وعهده دار تربیت آنها هستی ……

 

بنابراین عقل متعارف یکی از موانع سیر و سلوک شمرده می شود .

د) کمین گاه شیطان:

قرآن کریم که عهده دار تزکیه آدمی است شیطان را به عنوان دشمن سعادت انسان معرفی می کنددستوربه مراقبت در برابر کید وحیله او داده است .کمین گاه شیطان در سه مرحله ی عبادت، تعقل وشهود است.

و)معصیت و گناه:

«آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است».از آیه شریفه استفاده می شود که معصیت و گناه، سبب محرومیت از رستگاری و سعادت، و عامل رسیدن به شقاوت و بدبختی است. در تفسیر نمونه در ذیل این آیه کریمه چنین آمده است: خاب از ماده «خیبه»، به معنای نا امید شدن، نرسیدن به مطلوب، محروم شدن و زیان کار گشتن است. دساها از ماده «دس» در اصل به معنای داخل کردن چیزی توأم با کرامت است. دسیسه به کارهای مخفیانه زیان بار گفته می شود. در تناسب این معنا با آیه شریفه مورد بحث، بیانات گوناگونی گفته اند که در جای خود باید مطرح شود. در هر حال کنایه ای است از آلودگی به گناه و معصیت و خوهای شیطانی و درست در نقطه مقابل تزکیه قرار دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

موانع رشداخلاقی

19 اسفند 1393 توسط رقيه جعفرپور

انسان جهت طی مسیرکمال وترقی به این دنیاآمده است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3

مطالب پربازدید

  • چهارمین مورد از مواد امتحانی:جنگ و جهاد (5.00)
  • ​معلی بن خنیس کیست؟ (5.00)
  • ابتلاء و امتحانات الاهی (5.00)
  • ابتلاء و امتحانات الاهی ()
  • ضرورت امامت ()
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ماء معین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ایام فاطمیه
  • اخلاقی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کوثربلاگ

http://womenhc.com/default.php

آرشیوها مطالب

  • بهمن 1402 (1)
  • مرداد 1402 (1)
  • مهر 1401 (1)
  • شهریور 1399 (1)
  • آبان 1398 (1)
  • مرداد 1397 (1)
  • خرداد 1397 (1)
  • مهر 1396 (1)
  • مرداد 1396 (1)
  • اردیبهشت 1395 (1)
  • خرداد 1394 (1)
  • اسفند 1393 (2)
  • بیشتر...

آرشیو مطالب

  • بهمن 1402 (1)
  • مرداد 1402 (1)
  • مهر 1401 (1)
  • شهریور 1399 (1)
  • آبان 1398 (1)
  • مرداد 1397 (1)
  • خرداد 1397 (1)
  • مهر 1396 (1)
  • مرداد 1396 (1)
  • اردیبهشت 1395 (1)
  • خرداد 1394 (1)
  • اسفند 1393 (2)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس